جزیره دانلود گرگانیان

آموزش و ترفند ، نرم افزار ، پرسپولیس ، تم موبایل ، کد اپدیت انتی ویروس

جزیره دانلود گرگانیان

آموزش و ترفند ، نرم افزار ، پرسپولیس ، تم موبایل ، کد اپدیت انتی ویروس

جوک دوستانه (2)

                    

 

نامه یک دانش آموز به معلم برای تشکر: معلم اضیظم عذ اینکه به من خاندن و نوشطن عاموخطی حذار بار اضط ممنونم‎


------------------------------------------------

 زلیخا: وقتی زشت بودم این همه منت یوسف رو کشیدم حالا که خشکل شدم نوبت یوسفه منت بکشه!!! نتیجه اخلاقی:هیچ وقت به زنان اعتماد نکنید!

------------------------------------------------

 یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوت می کنه... . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!

------------------------------------------------

 یک مهندس مکانیک با یک مهندس کشاورزی ازدواج می کنه. بچشون تراکتور می شه!

------------------------------------------------

 آمریکا : ما کار خودمون رو می کنیم شما هم هرچی می خواین بگین تا خفه شین! چین : ما کار خودمون رو می کنیم شما هم خفه شین! روسیه : ما کار خودمون رو می کنیم اگه چیزی بگین ممکنه خفه شین! فرانسه : ما هر کاری می کنیم تا شما خفه شین! ایران : ما کار نمی کنیم شما هم غلط کردین، خفه شین! انگلیس : همه این کارا زیر سرماست، خفه شین!

------------------------------------------------

 به یارو می گن اگه یه دختره خوشگل و باحال بهت راه بده چی کار می کنی ...می گه ازش سبقت میگیرم

------------------------------------------------

 سه نفر داشتن واسه هم خالی می بستن: اولی می گه: من خودم تو کربلا به امام حسین آب دادم . دومی می گه: خالی نبند تو کی به من آب دادی ؟؟؟!!! سومی ساکت بوده، بهش می گن: یه چیزی بگو: می گه: مگه خدا هم حرف میزنه؟؟؟ ------------------------------------------------

 یکی تو خیابون هزار تومن پیدا می کنه میندازتش میگه : ما از این شانسا نداریم

------------------------------------------------

 بچه از باباش می پرسه: بابا! تو بهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی می کنند یا با هم هستن؟ باباهه می گه: بچه جون! اگه زنها با شوهراشون یک جا باشن که اونجا دیگه بهشت نمی شه!

------------------------------------------------

 تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!

------------------------------------------------

 یه روز یه خانمی زنگ میزنه به دکتر میگه : آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده . دکتره میگه : من همین الان میام . خانمه میگه : دکتر تا اون موقع چی کار کنم ؟ دکتر میگه : تا اون موقع میتونین با خودکار بنویسین

------------------------------------------------

 یه آدمه به یه خانوم سر کوچه متلک میندازه خانومه شاکی میشه میاد خونه به شوهرش میگه: آخه غیرتت کجا رفته مرد همین الان یه آقا سر کوچه به من فحش داد شوهرش زنجیرشو برمیداره میره سر کوچه به یارو میگه : یا همین الان میری خانوم مارو ماچ میکنی از دلش در میاری یا هرچی دیدی از چشم خودت دیدی

------------------------------------------------

 در نیمه شبها با دقایق رایگان ایرانسل مخ عزیزانتان را کاملا بزنید!! عشق را با ایرانسل معنی کنید. (روابط عمومی mtn ایرانسل)

------------------------------------------------

 روزی روباهی می رود پیش کلاغی و می گوید:« به به. عجب دمی، عجب پایی!» کلاغ با خونسردی می گوید: « کجای کاری بابا! من خودم دوم راهنمایی ام.»

------------------------------------------------

 یارو ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ، سینه میزنه

------------------------------------------------

 آخرین شعرمریم حیدرزاده .:.::...::..:-..:::.::...::-:..:::.-...::...:-...::::_:::...:::_...::::...:: قشنگ بود

------------------------------------------------

 فرشته ها حتما می آیند فرشته ها آمده اند پایین . همه جا پر از فرشته است . از کنارت که رد می شوند،می فهمی؟ اسمت را که صدا می زنند، می شنوی؟ دستشان را که روی شانه ات می گذارند ،حس می کنی؟ خوب خیالاتی شدیااااااااااااا

------------------------------------------------

 هر جا که دیدی یا حسین میگن بدون که شام مید ن اما اگر دیدی یا علی میگن بدون که میخوان ماشین هل بدن!

------------------------------------------------

 از یک دیوونه میپرسن چرا دیوونه شد ی؟ میگه : من یه زن ی گرفتم که یه دختره 18 ساله داشت، دختر زنم با بابام ازدواج کرد، در نتیجه، زن من، مادرزن پدرشوهرش شد، از طرفی دختر زن من که زن بابام بود، پسری به دنیا آورد که میشد برادر من و نوه ی زنم،پس نوه ی منم میشد، در نتیجه من پدربزرگ برادر ناتنی خودم بودم،چند روز بعد زن من پسر ی به دنیا اورد که زن پدرم، خواهر ناتنی پسرم و مادربزرگ او شد،در نتیجه پسرم، برادر مادربزرگ خودش بود، از طرف ی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم،خواهر پسرم بود، در نتیجه من خواهرزاده ی پسرم بودم!!

------------------------------------------------

 اگر بت وانم دوباره تو را پیدا کنم، از راه معادله ی دو مجهولی باهم کنار خوهیم آمد و از راه اتحاد مزدوج باهم ازدواج خواهیم کرد . واگر بخواهی از دست من فرار کنی و از زندگی من بگریزی، بالاخره روزی تورا زیر رادیکال عشق ملاقات خواهم کرد. و بوسه ای از کنج لبانت با زاویه ای 90 درجه خواهم گرفت
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد